متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - khanomi

  • جنسیت : زن
  • سن : 35
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : انتخاب كنيد
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

8 سال پيش

کبوتر ها کبوتر ها به دلجویی از آن بالا
نگاهی زیر پا گاهی اسیران قفسها را

10 سال پيش

انگار عاشق شدی و چشماتو گریون می بینم
نگو نه،نگو نه
انگاری تو این شـبا لیلا و مجـنون می بـینم
نگو نه،نگو نه
انگار از غصه ی این فاصله ها خسته شدی
نگو باز مثل قدیم خواب پریشون می بینم
نگو نه،نگو نه،نگو نه،نگو نه
اگه تو شبامو بی تاب کنی
گل مهتابمو بی خواب کنی
اگه با اشکای روی گونه هات
دل کوچیک منو آب کنی
دل کوچیک منو آب کنی
نمی گم باز یه فریبه خواب تو
نمی گم دروغ میگه نگاه تو
نمی ترسم دلک عاشق من
گم بشه تو چشمون سیاه تو
گم بشه تو چشمون سیاه تو

آره عاشق شدم و از تو همین قولو می خوام
نگو نه،نگو نه
واسه چشمون سیات خواب پریشونو میخوام نگو نه،نگو نه
من از اون کویر چشمات ابر گریونو می خوام
یه قسم خورده عاشق یه پشیمونو می خوام
نگو نه،نگونه

10 سال پيش

چند وقتیست هر چه می گردم

هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم

نگاهم اما

گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد

و من همیشه به دنبال کسی می گردم

که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید

10 سال پيش

تو دستشویی یکی از سرگرمیام اینه که مورچه ها رو غرق میکنم بعد طی یک عملیات نجات حساب شده از غرق شدن نجاتشون میدم ! هرچند، شانس با بعضی هاشون یار نیست و در حین عملیات نجات جان به جان آفرین تسلیم میکنن؛ اما اونایی که زنده میمونن با انگیزه بیشتری برمیگردن سر زندگیشون …
اینجوری بهشون انگیزه زندگی تزریق میکنم …