متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - individual10az

  • جنسیت : زن
  • سن : 42
  • کشور : ایران
  • استان : فارس
  • شهر : شیراز
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : ساده
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : با خانواده
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : فارسی
  • برنامه مورد علاقه : فيلم هاي كمدي
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : کارشناسی ارشد
  • نوع رشته : علوم انسانی
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : شهریور
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 115102_headrsr7nszkjsejne5veyks4pn73f79krv2a.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

6 سال پيش

آن تلخ سخنها که چنان دل شکن است
انصاف بده چه لایق آن دهن است
شیرین لب او تلخ نگفتی هرگز
این بی‌نمکی ز شور بختی منست
مولانا

6 سال پيش

تبسم را نه می توانیم بخریم، نه می توانیم قرض کنیم

فقط مى توانیم هدیه بدهیم

میســــپارمت به لبخند ها…

در مسیر باد بمان تا بوى مهربانیت تسخیر کند این شهر پر از بیهودگى را…

لبخندبزن دوست من

تنور دلت گرم…

7 سال پيش

کم کم از زندگی یاد میگیری

ﺍﻣﯿﺪ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﺟﺎ ﺭﺧﺘﯽ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﺑﯿﺎﻭﯾﺰﯼ

ﻭ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﺗﻦ ﮐﻨﯽ

ﺗﺎ ﻧﺸﮑﻨﯽ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻤﺎﻧﯽ…

7 سال پيش

من به هیچ وجه،
چیزی را مسخره نمی کنم،
زیرا این قدرت را دارم که
به هر چیزی که نمی توانم درک کنم،
احترام بگذارم...

7 سال پيش

وقتے تحصیل کرده هستید
که بتوانید
تقریبا
هر حرفے را بشنوید
بدون آنکه عصبانی شوید
یا اعتماد به نفستان را
از دست بدهید....

7 سال پيش

شیخی بهلول را گفت؛
بهشت جای فرزانگان و عاقلان باشد
نه دیوانگانی چون تو...!

بهلول گفت؛
من دیوانگی خود را قدر میدانم
که مانعی باشد
برای ورود به بهشتی
که فرزانه ایی چون تو در آن آید!