{H}
خواهش اقای گل

هر چه از عمرم میگذرد و نمونههای بیشتری میبینم، عمیقتر ایمان میاورم که قوانین عالم برای همه یکجور کار نمیکند. یکیش همین پاداش نیکان و کیفر بدان...
بعضیها کافیست یکجا یک دلی بشکنند یا حق کوچکی را ناحق کنند تا آن چوبِ معروف خدا که صدا ندارد بیاید و دخلشان را بیاورد، ولی بعضیهای دیگری هم هستند که بام تا شام ظلم میکنند و حق میخورند و خون خلق در شیشه میکنند و آب از آبِ زندگیشان تکان نمیخورد... و بالعکسش هم... بعضیها خوشقلب و مهربانند و دست خیر دارند و سازوکارِ هستی هم مزدشان میدهد و اصطلاحا نان دلشان را میخورند و همیشه کارشان راست میآید، ولی بعضیهای دیگری دقیقا همینقدر نیک، یک روز خوش به زندگیشان نمیبینند و روزگارشان کتاب مصورِ آن شعر عرفی شیرازی است که "ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد"...
شاید بهترین کار را خیام کرد که زرنگ بود و فهمید با تمام بزرگی و دانش و نبوغش، در کشف این رازهای عالم خواهد ماند، پس یکبار برای همیشه پروندهی این موضوع را پیش خودش بست و نوشت:
"ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه پر درد شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب"...
حمید_باقرلو
555+
امیدهایِ دروغین و خودفریبیها سالها ما را عقب انداخته ! من فکر میکنم امیدِ دروغین بدتر از ناامیدیست ؛ چون ناامیدی باعث میشود که ما دست به عمل بزنیم .
- جدال با جهل؛ بهرام بیضائی.
555+