متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - havar

havar
حالا که این شد رسم روزگار آشنایی خوب است با عقرب و مار
878
  • جنسیت : مرد
  • سن : 36
  • کشور : ایران
  • استان : ایلام
  • شهر : ایلام
  • فرم بدن : هیکل زیبا
  • اندازه قد : 1.90
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : هرروز میکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : فنی و حرفه ای
  • درآمد : عالی
  • شغل : کارمند
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : چپ و اصلاح طلب
  • خدمت : فراری
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : د.
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : دوچرخه.
  • آدرس وبلاگ : خصوصی
  • غذای مورد علاقه : ته چین مرغ
  • ورزش مورد علاقه : کشتی
  • تیم مورد علاقه : بارسلونا-پرسپولیس
  • خواننده مورد علاقه : پاشایی
  • فیلم مورد علاقه : فیلمهای..........
  • بازیگر مورد علاقه : خودم
  • کتاب مورد علاقه : تاریخی
  • حالت من : قاطی
  • فریاد من : حالا که این شد رسم روزگار آشنایی خوب است با عقرب و مار
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : اردیبهشت
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

8 سال پيش

سلام
بامدادتان نیکو
لبتون خندون و دلتون شاد
تنتون سلامت
روزگارتون زیبا!
آرزو میکنم هفته رو با شادی و عشق آغاز کنین .

8 سال پيش

دنبال من میگردی و حاصل ندارد
این موج عاشق ، کار با ساحل ندارد

باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر ، هیچ جا منزل ندارد

من خام بودم ، داغ دوری پخته ام کرد
عمری که پایت سوختم قابل ندارد

8 سال پيش

در دفتر خاطراتم

نوشتم رفیق زیباست

معلم دفتر را دید گفت این رویاست

گفتم ای معلم از نوازش رفیق چه میدانی؟

گفت در عالم رفاقت رفیق همیشه تنهاست

8 سال پيش

ﮐﯿﻨﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﻋﺸﻘﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ!
ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﻮﺩﻩ ﺍﻡ

ﺩﻭﺳﺖ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﮔﺰﯾﻨﻢ...

5

8 سال پيش

از حمام نمره اومديم بيرون
توي برف خانومي محجبه بساط كيسه و ليف و.. دستش گرفته بود
رفت جلو و نصف ليف و كيسه و جورابهاي اون را خريد..
تعجب كردم گفتم: واسه كي ميخري!؟ ما كه تازه از حمام اومديم بيرون، اونوقت چرا اينهمه زياد....!؟؟
گفت: اگه من و تو ازش نخريم كي ازش بخره.؟ اون توي اين سرما واسه حفظ شرافتش و ناموسش ايستاده وگرنه ميتونست توي بغل يكي توي جاي گرم و نرم فاحشگي كنه...! پس بخر و بخريم تا اونهم با شرافت زندگي كنه.!
برگشت و كل خريدش را گذاشت توي حمام و گفت: نصرت اينها را بزار دمه دست مردم بگو صلواتي...!
روحش شاد، جهان پهلوان تختي

8 سال پيش

روزی به تمام این بی قراری ها
میخندی و ساده از کنارشان میگذری
این بزرگترین دروغیست که دیگران
برای آرام کردنت به تو میگویند

+5