متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - hasti45

hasti45
زندگی پانتومیم هست اگر حرف دلت را به زبان بیاوری باختی !!!!!!
8321
  • جنسیت : زن
  • سن : 100
  • کشور : ایران
  • استان : خراسان رضوی
  • شهر : مشهد
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : بی سواد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : معرکه
  • شغل : بیکار
  • وضعیت کار : بیکار
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : ادم احساسی هستم به رمان علاقه دارم
    عاشق گل وگیاه هستم
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : خوشحال
  • فریاد من : زندگی پانتومیم هست اگر حرف دلت را به زبان بیاوری باختی !!!!!!
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : فروردین
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 11220_headkuaa857hmjakxbbkzhz78847s2336tkgek.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

7 سال پيش

صحبت را به خدا می سپارم
به او که گاه و بیگاه دستانش
را بر روی قلبت میگذارد
تا طلب کنی و هدیه کند

اکنون برایت طلب میکنم
شادی و سلامتی را
مهربانی و عشق را
و روزی زیبا را

7 سال پيش

گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد كه درب را باز نمیكنم

حتی برای کسی که سالهاست منتظر در زدنش بودم

7 سال پيش

گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد كه درب را باز نمیكنم

حتی برای کسی که سالهاست منتظر در زدنش بودم

7 سال پيش

همین الان یهویی یه آرزوی قشنگ تقدیم به شما...

آرزو دارم .... !
ناخواسته به دست آورید .... !
آنچه را که بيصدا از قلبتان گذر كرده است .....

7 سال پيش

امتحان دادیم و بد دادیم و بر ما فاش شد

کان همه سعی و تلاش، جملگی بر باد شد

راز این را هم گشودم من سرآخر

گرچه چشمانم همیشه بر کتاب

ذهنم اما هر زمان مشغول یاد یار شد

جمله ها را من همه خواندم ولی

گوش من نشنید چون هر دم در سرم

غوغا و آوازی دگر بر پای شد

جسمم اینجا بنشسته روی صندلی

لیک روحه عاشقم پیوسته در باغ و گلستان در پی دلدار شد

7 سال پيش

باز امروز دیدم یکی نوشته بود: عشق بینایی را میگیرد و دوست داشتن میدهد ...

یه آدمی تو یه رابطه ای یه بلایی سرش میاد ... بعد میاد و شروع میکنه به نقد و بررسی "عشق" و بد و بیراه گفتن ... یکی نیست بگه خب نرو دنبال چیزی که جنبه و طاقت مشکلاتش رو نداری ... آخه چرا اصل قضیه رو میبری زیر سوال ... چه چیزه خوب و با ارزشی تو این دنیا وجود داره که ساده به دست بیاد ... غیر از اینه که همیشه شنیدیم هر کسی طاووس خواهد جور هندوستان کشد ...

اون چیزی که چشم آدم رو میبنده شور و هیجان خام هست ... چه ربطی به عشق داره آخه ... دوست داشتن هم بجای خودش خیلی خوبه ... اما عشق یه چیزیه بالاتر از همه اینا ... اولا اون آدمی که عشق رو تجربه میکنه باید یه سری خصوصیات شخصیتی خاصی رو در خودش پرورش داده باشه ضمن اینکه خمیره اش رو هم داشته باشه ... بعد چیزایی مثل شور و هیجان آگاهانه، دوست داشتن، احساسات لطیف، تجربه اوج، عقل و آگاهی، شناخت، دلدادگی و دلبستگی، و ... باید در کنار هم قرار بگیرن تا بلکه به تجربه عشق دست یافت ...

و تازه وقتی که شد عشق ... این عشق باید عمیقتر و عمیقتر بشه تا عاشق و معشوق به تجربه های ناب "بودن" و "آمیخته شدن" و "وحدت " دست پیدا کنن ...

تنها زمانی این زندگی ما معنی پیدا میکنه و اون سوال اساسی آدم که "تو این دنیا چه کاره ایم" پاسخ داده میشه که عشق تجربه شده باشه ...

پس اگر کسی فکر میکنه که دوست داشتن از عشق بهتره، اون عشق نبوده که تجربه کرده ... خدا میدونه چی بوده ...