ماه کوچولو دلش لرزید
با نگاهی از یاس و ناامیدی به زمین نگریست
فکر می کرد دیگر دوستش را نخواهد دید
چشمانش را بست
و دیگر چیزی ندید
اما ته دلش روشن بود
ناگهان نور قشنگ و عجیبی نظرش را جلب کرد
چشمان کوچکش را کمی بیشتر باز کرد
خورشید دستان طلاییش را برای ابراز دوستی به سوی ماه من دراز کرده بود و طلب دوستی میکرد
ماه کوچولو دیگر به یاد نیاورد که زمین دوست قدیمیش بود.
این داستان و سرنوشت ما انسانهاست.
- جنسیت : زن
- سن : 38
- کشور : ایران
- استان : تهران
- شهر : تهران
- فرم بدن : انتخاب كنيد
- اندازه قد : 1.60
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : قهوه ای
- تیپ لباس : ساده
- سيگار : نمیکشم
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : دیگر..
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : انتخاب كنيد
- وضعیت سواد : کارشناسی
- نوع رشته : انتخاب كنيد
- درآمد : انتخاب كنيد
- شغل : انتخاب كنيد
- وضعیت کار : انتخاب كنيد
- دین : انتخاب كنيد
- مذهب : انتخاب كنيد
- دید سیاسی : انتخاب كنيد
- خدمت : انتخاب كنيد
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من : انتخاب كنيد
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
- حالت من : انتخاب نشده
- فریاد من : انتخاب كنيد
- اپراتور : انتخاب نشده
- نماد ماه تولد : اسفند
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
6 سال پيش hana123