متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - eshtebahekhoob

  • جنسیت : مرد
  • سن : 30
  • کشور : ایران
  • استان : خوزستان
  • شهر : اهواز
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : قهوه ای تیره
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : انتخاب كنيد
  • درباره من : منم هذیونِ یه دنیای تب کرده...
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : دلتنگم واسه نوع بشر...
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : دی
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 87977_headosrr3xhz7rtt3oto5zkbe4sx3a8ej7axps.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

8 سال پيش

شوهرش او را ترك كرده بود.اما فضا كش آمد.روي آسفالت افتاد يا نه يادش نيست.فقط ناگهان احساس كرد سرش از درد مي تركد.از شدت درد پلك هايش را بست وقتي باز كرد ماه را رو به رويش ديد.اول ترسيد اما بعد آن را بغل كرد و بالا رفت.حالا هفته هاست در آسمان زندگي مي كند.اما دكترها معتقدند كه او فقط به اغما رفته است.


8 سال پيش

چارلی چاپلین: وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هرشب یک آرزو می‌کردم.
مثلاً آرزو می‌کردم برایم اسباب بازی بخرد؛ می‌گفت «می‌خرم به شرط اینکه بخوابی.» یا آرزو می‌کردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ می‌گفت «می‌برمت به شرط اینکه بخوابی.» یک شب پرسیدم «اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم می‌رسم؟» گفت «می‌رسی به شرط اینکه بخوابی.» هر شب با خوشحالی می‌خوابیدم. اِنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند.
دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید «هنوز هم شب‌ها قبل از خواب به آرزوهایت فکر می‌کنی؟» گفتم «شب‌ها نمی‌خوابم.» گفت «مگر چه آرزویی داری؟» گفتم «تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم.» گفت «سعی خودم را می‌کنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی.

8 سال پيش

رفتنیم ا جمعتون...

8 سال پيش

با دل آدما بازی نکنین!

آدما خودشونم ک بی خیال بشن ، خداشون بی خیال نمی شه

8 سال پيش

چیست فرق آدمی با جانور

http://www.hamkhone.ir/member/42684/blog/view/230244/


8 سال پيش

طوفانی ساحل فکرم...