متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - azita1371

  • جنسیت : زن
  • سن : 30
  • کشور : ایران
  • استان : فارس
  • شهر : شیراز
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : 1.70
  • رنگ مو : قهوه ای تیره
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : عالی
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : دانشجو
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : بی احساس
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : 206
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : بیف استراناگف
  • ورزش مورد علاقه : اسب سواری
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : شهرام شکوهی_ مرتضی پاشایی_ مازیار فلاحی
  • فیلم مورد علاقه : شکارچی برده
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : شازده کوچولو
  • حالت من : از خود راضی
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : تیر
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 45429_head7xus33gc6jvvvsjrfmzc84khm2v88ua5gu.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

7 سال پيش

وقتی چیزی مرا رنج می داد،
در مورد آن با هیچ کس حرفی نمی زدم.
خودم در موردش فکر می کردم، به نتیجه می رسیدم و به تنهایی عمل می کردم.
نه اینکه واقعا احساس تنهایی بکنم...
بلكه فکر می کردم که انسان ها،
در آخر، باید خودشان، خودشان را نجات دهند

7 سال پيش

میدونی چند بار گفتم تو مال من باش؟ بگذریم

دیگه ز دستم در رفته شمار دردا

تو که میدونستی من تکیه گاه محکمتم

بگو با من دیگه چرا دِ آخه نوکرتم

من که هر دقیقه ام وابسته به دقیقه ی تو بود

من که حتی لباس تنم به سلیقه ی تو بود

منی که دست هیچ کسی رو با وجودم نمی گرفتم

تو باعث شدی که توی قلبم بمیره نفرت

رسیده وقت رفتن

هر چند، من از دلت خیلی وقته رفتم

باشه تو بردی و اینا برات افتخارن

هه ، تو ختم عالمیو منم اِندِ خامم

فک نکنی اهل جبران یا انتقامم

خودم باید دقت میکردم تو انتخابم

7 سال پيش

مطمئن باش و برو

ضربه‌ات کاری بود

دل من سخت شکست

و چه زشت

به من و سادگی‌ام خندیدی

به من و عشقی پاک

که پر از یاد تو بود

و خیالم می‌گفت تا ابد مال تو بود

تو برو، برو تا راحتتر

تکه‌های دل خود را آرام سر هم بند زنم

7 سال پيش

حقیقت آدم ها،
آن نیست که بر شما آشکار می کنند،

بلکه آن است که از آشکار کردنش بر شما عاجزند.

اگر می خواهید آدم ها را بشناسید،

به آنچه می گویند گوش ندهید،

بلکه به آنچه ناگفته می گذارند گوش بسپارید.

7 سال پيش

صد حرف و یک جواب....مهم نیست... بگذریم

خوابت شده عذاب؟ ....مهم نیست... بگذریم

سنگین شده تمام دل من قبول کن

رفت آن زمان ناب....مهم نیست... بگذریم

دیشب به گوش سجده زدم حرفهای تلخ

((تا کی مرا عذاب؟!...))....مهم نیست..بگذریم

من در تمام زندگیم صبر کرده ام

کو اجر بی حساب؟؟!...مهم نیست...بگذریم

دیگر نه راه پیش و نه پس مانده بر دلم

پلها دوسو خراب....مهم نیست...بگذریم

خندیده ام به ریش دلم با صدای تو

آن شور و آب و تاب...مهم نیست بگذریم

گاهی برای سادگی ام گریه میکنم

از پشت این نقاب...مهم نیست...بگذریم...

7 سال پيش

دو حالت داره
یا درک می کنی که چه موجود ارزشمندی کنارت داری،
یا فاصله ای پیش میاد و نبودنش بهت می فهمونه چی بوده و چه آدمی رو از دست دادی!