متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - asemooni

asemooni
فریاااااااااااااااااااااااااااااد
1069
  • جنسیت : زن
  • سن : 30
  • کشور : ایران
  • استان : کرمان
  • شهر : کرمان
  • فرم بدن : هیکل زیبا
  • اندازه قد : 1.70
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم انسانی
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : اخر صداقت...مهربووووون...دوست داشتنی...همه ی صفت های خوب دنیا رو دارم..بللللله...خخخخخخخخ...
  • علایق من : عاشق فرانسه و برج ایفل هستم...عاشق پفک نمکی هستم و با کسی شریک نمیشم....از رنگ صورتی خوشم نمیاد...آبی رو دوست دارم...
  • ماشین من : پرایدموووو میفروشم
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : همه ی غذاها رو دوست دارررم
  • ورزش مورد علاقه : والیبال
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انریکه
  • فیلم مورد علاقه : تروی
  • بازیگر مورد علاقه : ایان
  • کتاب مورد علاقه : الهه شرقی(رویا خسرونجدی)
  • حالت من : مهربون
  • فریاد من : فریاااااااااااااااااااااااااااااد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : تیر
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

9 سال پيش

لحظه هایی هستند که هستیم...

چه تنها،چه در جمع...اما خودمان نیستیم...

انگار روحمان می رود، همان جا که می خواهد...

بیصدا!!! بی هیاهو!!!همان لحظه هایی که...

راننده آژانس می گوید: رسیدین!!!

فروشنده می گوید: باقی پول را نمی خواهی؟؟!!

راننده تاکسی می گوید: صدای بوق را نمی شنوی؟؟!!

و مادر صدا می کند: حواست کجاست؟؟!!

ساعت هایی که...شنیدیم و نفهمیدیم...خواندیم و نفهمیدیم...دیدیم و نفهمیدیم...

و تلویزیون خاموش شد....آهنگ بار دهم تکرار شد!

هوا روشن شد....چای سرد شد....در یخچال باز ماند...

و در خانه را قفل نکردیم!!!و نفهمیدیم کی رسیدیم به خانه!!!!و کی عوض شدیم!

و چطور یکباره آنقدر بزرگ شدیم...

و موهای سرمان سفید شد...

و از آرزوهایمان کی گذشتیم؟؟!!

و کی دیگر برای همیشه فراموش کردیم ؟؟!!

و کی فراموش شدیم!!!

یک لحظه سکوت به احترام تمام لحظه هایی که خودمان نبودیم...


9 سال پيش

یکی از فانتزیام ایته که برم توی توالت زنونه دوربین مخفی کار بذارم تا به همه نشون بدم که خانوما هم می گو..ن!
(اما به جاش نه مثل ِ بابای من دقیقا سر ِ سفره!!!)

9 سال پيش

یادمان باشد که :

آن هنگام که از دست دادن عادت می شود ، به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست . . .


9 سال پيش

رفته بودم سر حوض تا ببینم شايد
عکس تنهایی خود را در آب
آب در حوض نبود!
تو اگر در تپش باغ
خدا را دیدی ، همت کن
و بگو ماهی ها، حوضشان بی آب است...!

+5

9 سال پيش

بى صدا

فرو مى ريزم

زير حجمى از سکوت‌

يک بار دست کم

مرا به نام کوچکم...

صدا بزن

عمران صلاحى

9 سال پيش

این روزا وقتی ی پسر ب ی دختر نگاه نمیکنه میذارن ب حساب این ک دختره خوشگل نیس ولی ب این فک نمیکنن شاید پسره باحیا باشه.... ی مرد واقعی باشه......
.
.
.
درسته اینجور پسراکم هستن ولی هستن.......

+5