متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - asal66

  • جنسیت : زن
  • سن : 36
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : قهوه ای روشن
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : بیکار
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : خیلی صادق ویک رنگ،هرکسی نمیتونه دنیای منو درک کنه،
  • علایق من : کتاب خوندن،موسیقی،تئاتر،آشپزی
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : کله پاچه و فسنجون
  • ورزش مورد علاقه : بدمینتون،تنیس،والیبال و شنا
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : داریوش،ابی،گروه سون،مازیار فلاحی،باران
  • فیلم مورد علاقه : فیلم های ترسناک و رومنس
  • بازیگر مورد علاقه : محمدرضا فروتن،حامدبهداد،بهرام رادان،نیکی کریمی و طناز طباطبایی
  • کتاب مورد علاقه : پزشکی و رمان
  • حالت من : سرخوش
  • فریاد من : بی صدا
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : اسفند
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

تا کی در انتظار میگذاری به زاریم ؟

ازآن بعد از اینهمه چشم انتظاریم . . .

::::::::+5 :::::::::

√ تا کی دل من چشم به در داشته باشد.

http://www.hamkhone.ir/member/6095/blog/view/88481--/

بلاگ جدیدم .

10 سال پيش

مورد داشتیم دختره رفته سبد کالا بگیره...
گفته ببخشید لطفآ سبد من صورتی باشه
آخه واقعآ به کدامین گناه؟!؟!؟
+++++

10 سال پيش

می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچنان که تارو پود قلب من از هم گسست
می روم با زخم هایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمد آشیانم را شکست
می روم اما نگویی بی وفا بود و نماند
از هجوم سایه ها دیگر نگاهم خسته است
راستی : یادت بماند از گناه چشم تو
تاول غربت به روی باغ احساسم نشست
طرح ویران کردنم اما عجیب و ساده بود
روی جلد خاطراتم دست طوفان نقش بست
شبی غمگین تر از شبهای فرهاد
به یاد لحظه های رفته بر باد
به یاد سروهای سبز و عاشق
نشستم گریه کردم تا شقایق
صدایم یک نیستان بی قراری
غروب و حسرت و چشم انتظاری
به یادت ای عزیز نازنینم !
شبی تنها و خاکستر نشینم
از آن آتش که شب را شعله ور کرد
چه بر جا مانده جز خاکستر سرد
شکفته یاد گل در گریه هایم
پر از حرفم اگر چه بی صدایم
به سوگت ای چراغ خانه ی دل
چو کولی ای روم ، منزل به منزل
که تا شاید ز تو یابم نشانه
ز تو ای شاعر هر چه ترانه
تو را می پرسم از اندوه مهتاب
که می گرید به روی بستر آب
تمام چشم را من جستجویم
مگر یابم تو را در روبرویم

به خارزار جهان ، گل به دامنم با عشق
صفای روی تو ، تقدیم می کنم با عشق
در این سیاهی و سردی ، بسان آتشگاه
همیشه گرمم ، همیشه روشنم با عشق
همین نه جان به ره دوست می فشانم شاد
به جان دوست ، که غمخوار دشمنم با عشق
به دست بسته ام ای مهربان ، نگاه مکن
که بیستون را از پا در افکندم با عشق
دوای درد بشر یک کلام باشد و بس
که من برای تو فریاد می زنم با عشق

باور نکن تنهاییت را
من در تو پنهانم تو در من
از من به من نزدیکتر تو
از تو به تو نزدیکتر من
باور نکن تنهاییت را
تا یک دل و یک درد داری
تا در عبور از کوچه ی عشق
بر دوش هم سر می گذاری
دل تاب تنهایی ندارد
باور نکن تنهاییت را
هر جای ای دنیا که باشی
من با توئم تنهای تنها
من با توئم هر جا که هستی
حتی اگر با هم نباشیم
حتی اگر یک لحظه یک روز
با هم در این عالم نباشیم

10 سال پيش

با یک فنجان چای هم میتوان مستشد...

اگر به سلامتیه تو باشد !

10 سال پيش

با یک فنجان چای هم میتوان مستشد...

اگر به سلامتیه تو باشد !