متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - argavan72

  • جنسیت : زن
  • سن : 29
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : هیکل ورزشی
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : قهوه ای تیره
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : نمیکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم تجربی
  • درآمد : خوب
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : پاره وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : شاد و پرانرژی-اهل تفریح و ورزش-
  • علایق من : اتومبیلرانی-سفر - کوه-شنا - تنیس-رقص
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : چلوکباب
  • ورزش مورد علاقه : تنیس
  • تیم مورد علاقه : پرسپولیس
  • خواننده مورد علاقه : هر کس اهنگ قشنگی بخونه
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : شهاب حسینی
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : شاد و خوشحال
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : آذر
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 96623_head5jzc8c97jthcrayv2q21j1ouqs54zsbt22.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

8 سال پيش

تا حالا احساس کردین معجزه براتون اتفاق افتاده باشه؟

معجزه چیه؟

من می گم یه اتفاقه که حتی فکرشم نمی کنی به وقوع بپیونده.....

من احساسش کردم ............چندسال پیش نمی خواستم یه اتفاقی بیوفته و نیوفتاد.............می خواستم اون اتفاقی که من می خوام بیوفته.........

توی یه شب سرد زمستونی به اوج رسیدم..........بعد از کلی اشک ریختن...........و حرف زدن با خدا..........حتی وجودشو منکر شدم.................

گفتم خدایا چرا ما باید فقط قصه های معجزه رو بشنویم..............

گفتم خدایا اگه هستی نشون بده خودتو................................

توی یه صبح سرد زمستونی احساس کردم... هست... چه چیزی هست مهم نیست مهمه اینه که .............هست..................

8 سال پيش

دل خوشم با غزلی تازه، همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم. کافی ست!

قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو
گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست!

گله ای نیست، من و فاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن!
من همین قدر که گرماست زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا، خوب ترینم کافی ست

8 سال پيش

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم
آخرین فرصت خندیدن ماست
زندگی همهمه ی مبهمی از رد شدن خاطره هاست
هر کجا خندیدیم
زندگانی آنجاست......

8 سال پيش

اغلب مردم به این دلیل عشق میورزند که غمگین اند.
به این دلیل در جست و جوی دیگری اند که تنها هستند
و عشق ، فقط زمانی امکانپذیر است
که تو تنها نباشی بلکه در یگانگی باشی .
با خودت قهر نباشی.
بلکه با خودت در شیفتگی و سرمستی باشی .

8 سال پيش

بگذار زندگی کنم

بگذار با دیگری آشنا شوم

که یاد ترا از خاطرم پاک کند

و موهایت را که به دور گردنم پیچان است پاره کند

بگذار راه های بی تو را بروم

صندلی های بی تو را بنشینم

و قهوه خانه هایی را که تو در حافظه شان نیستی

بگذار

زندگی کنم .."

چطور میخواهی قصه عاشقانه مان را از حافظه گنجشکان پاک کنی

و قانعشان کنی که خاطراتشان را منتشر نکنند؟

8 سال پيش

بنـــد دلـــم را

به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم

که هر جـــا رفتـی

دلــم را با خود ببری

غــــافل از اینکه

تو پـــا برهنـــه می روی

و بی خبــــر