متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - aram62

aram62
رسم زندگی مدتی بودن و سپس رفتن است تا هستیم گامی در جهت بودن برداریم ،شاید موقع رفتن بودن ما معنا شود.
5065
  • جنسیت : مرد
  • سن : 41
  • کشور : Turkey
  • استان : کردستان
  • شهر : سنندج
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : قهوه ای تیره
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : هرروز میکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی ارشد
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : خوب
  • شغل : engineer
  • وضعیت کار : تمام وقت
  • دین : سایر ادیان
  • مذهب : دیگر
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : رسم زندگی مدتی بودن و سپس رفتن است تا هستیم گامی در جهت بودن برداریم ،شاید موقع رفتن بودن ما معنا شود.
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : 206 SD
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : سبزی پلو با ماهی
  • ورزش مورد علاقه : فوتبال
  • تیم مورد علاقه : پرسپولیس
  • خواننده مورد علاقه : شهرام ناظری
  • فیلم مورد علاقه : مسیر سبز
  • بازیگر مورد علاقه : فروتن
  • کتاب مورد علاقه : آیا تو آن گمشده ام هستی؟
  • حالت من : مشغول
  • فریاد من : رسم زندگی مدتی بودن و سپس رفتن است تا هستیم گامی در جهت بودن برداریم ،شاید موقع رفتن بودن ما معنا شود.
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : فروردین
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

8 سال پيش

وقتی گرسنه ای یه لقمه نون خوشبختیه.
وقتی تشنه ای یه قطره آب خوشبختیه.
وقتی خوابت می آد یه چرت کوچیک خوشبختیه.
خوشبختی یه مشتی از لحظاته…
یه مشت از نقطه های ریز که وقتی کنار هم قرار می گیرن یه خط رو می سازن..
پاسخ با نقل

8 سال پيش

کوچ کردم
که دلم را به کسی نسپارم
حس خوبیست که من این همه بی آزارم

عشق احساس قشنگیست
ولی من شخصا
دیدگاهی متفاوت به دو عاشق دارم

خوش ندارم
به کسی قولی و قلبی بدهم
که به یک حادثه روزی دل از او بردارم

این دلیلیست
که در این سفر تنهایی
از مسیری که به عشقی برسد بی زارم

8 سال پيش

اگر رازم را مسکوت نگه دارم، آن راز زندانی من است؛ اگر بگذارم از دهانم خارج شود، این منم که زندانی آنم.
بار درخت سکوت، میوه‌ی آرامش است.

8 سال پيش

میدانی ؟!

به رویت نیاوردم !

از همان زمانی که به جای ” تو ”

به ” من ”

گفتی ” شما ”

فهمیدم پای ” او ” در میان است…

8 سال پيش

آهای . . . لیلی

به قصه ی خودت برگرد !

اینجا

مجنون به همه ی لیلی ها "محرم" است

8 سال پيش

من...میدانم که کامل نیستم.آدمی معمولی ام.چهره ای شگفت انگیز ندارم..گاهی اوقات بستنی میخورم وعاشق هله هوله هستم.گاهی ظاهرم بهم ریخته است. من اشتباه میکنم. بداخلاق میشوم ودیوانه بازی درمی اورم. گاهی حرفهای نادرست میزنم! اما تظاهر به ادمی که نیستم نمیکنم!من همانی هستم که هستم..دوستم داشته باشی یا نه نمیتوانی مرا تغییر دهی...