متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - alitzz

  • جنسیت : مرد
  • سن : 38
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : هیکل ورزشی
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : خوب
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : پاره وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : انتخاب كنيد
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

امـــروز

جلوی آینـــه

سه تار موی سفید توی سرم پیدا کردم

اولی

این جا...

دومی

این جا...

و "سومی"

همان جایی که یک بار انگشتت را فشار دادی و گفتی:

.

...من عاشقتم اینو تو مغزت فرو کن...

10 سال پيش

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست

و دلم بس تنگ است

باز هم می‌خندم

آنقدر می‌خندم که غم از روی رود…

زندگی باید کرد

گاه با یک گل سرخ

گاه با یک دل تنگ

گاه باید رویید در پس این باران

گاه باید خندید بر غمی بی‌پایان…

10 سال پيش

هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمیکند
رودخانه ها ،آب خود را مصرف نمیکنند
درختان،میوه خود را نمیخورند
خورشید،گرمای خود را استفاده نمیکند
ماه، در ماه عسل شرکت نمیکند
گل، عطرش را برای خود گسترش نمیدهد
نتیجه: زندگی برای دیگران قانون طبیعت است

10 سال پيش

نمی دونم ازکجا شروع کنم قصه ی تلخ سادگیم رو
نمی دونم چرا قسمت می کنم روزهای خوب زندگیم رو
چرا تو اول قصه همه دوستم می دارن
وسط قصه میشه سر به سر من می زارن
تا می خواد قصه تموم شه همه تنهام می زارن
می تونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم
می تونم مثل همه یه عشق بادی بسازم
تا با یه نیش زبون بترکه و خراب بشه
تا بیان جمعش کنن حباب دل سراب بشه
می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی
می تونم درست کنم ترس دل و دلواپسی
می تونم دروغ بگم تا خودم و شیرین کنم
می تونم پشت دل ها قایم بشم، کمین کنم
ولی با این همه حرفا باز منم مثل اونام
یه دروغگو می شم همیشه ورد زبونام
یه نفر پیداب شه بهم بگه چیکار کنم
با چه تیری اونی که دوسش دارم شکار کنم
من باید از چی بفهمم کی دوستم داره؟
اصلا توی دنیا عشق واقعی وجود داره؟!

*********************
تو نباشی چشام برات گریونه
دنیا برام بدون تو زندونه
دستات اگه دستام و تنها بذاره
شب و روزم لحظه ای آروم نداره
تو که بارون تو چشام و می بینی
لحظه لحظه ها رو کنارم می شینی
تو که مثل بارون آرومم می کنی
تو نباشی دل من و خون می کنی

جز تو هیچ کسی و
درد عاشقی و غصه های من و خنده های من و
لحظه های من و گریه های من و ندیده و نشنیده و…
وقتی تو نیستی من می شم بین این آدما مثل یه غریبه و
تو هم همه ها گم می شم دنبال تو دنبال تو…

**********************************
دوست گلم خوشحال میشم بلاگ جدیدمو بخونید ممنون
***********************************************************
http://www.hamkhone.ir/member/6354/blog/view/58111----/
***********************************************************
+++++5+++++