متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - alitezar782

alitezar782
401
  • جنسیت : مرد
  • سن : 41
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : هیکل ورزشی
  • اندازه قد : 1.90
  • رنگ مو : قهوه ای تیره
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : تفریحی میکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : خوب
  • شغل : مربی شنا و شیرجه
  • وضعیت کار : تمام وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : و رسالت من این خواهد بود...
    تا دو استکان چای داغ را از میان دویست جنگ خونین به سلامت بگذرانم. تا آنهارا در شبی بارانی چشم در چشم هم با خدای خویش نوش کنم...!
  • علایق من : وفاداری شخصیت
  • ماشین من : K i A
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : شنا شیرجه واترپلو
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : مزاحمت و بکاربردن کلمات نامناسب
  • هدر پروفایل : 39045_headk6mdekxgbm5fdgthg2g422bvzs8q4oheku.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

من بودم… تو… و یک عالمه حرف…

و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان میداد!

کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی یک آه چقدر وزن دارد…

+5


10 سال پيش

غرق دردم، ولی می خندم

خنده ای که تلخیش را فقط خودم می دانم و خدای من

بدتر از ناله ی کودک از مادر بریده شده

عمق درد من دیدنی نیست

تلاش بیهوده نکن برای دلداری دادنم

اگر راست میگویی مرا بشناس

بهانه هایم را

لج کردنم را

بچه شدنم را

کج خلق شدنم را

تو اصلا میدانی با خود درگیر بودن یعنی چی ؟؟

وقتی دلت بخواهد اما شرایط بگوید بیخود ...

وقتی پرباشی از هوای خواستن

اما هراس از آینده و سوزن تقدیر

چهار ستون بدنت را بلرزاند

این است سهم این روزهای من ...

10 سال پيش

غرق دردم، ولی می خندم

خنده ای که تلخیش را فقط خودم می دانم و خدای من

بدتر از ناله ی کودک از مادر بریده شده

عمق درد من دیدنی نیست

تلاش بیهوده نکن برای دلداری دادنم

اگر راست میگویی مرا بشناس

بهانه هایم را

لج کردنم را

بچه شدنم را

کج خلق شدنم را

تو اصلا میدانی با خود درگیر بودن یعنی چی ؟؟

وقتی دلت بخواهد اما شرایط بگوید بیخود ...

وقتی پرباشی از هوای خواستن

اما هراس از آینده و سوزن تقدیر

چهار ستون بدنت را بلرزاند

این است سهم این روزهای من ...

10 سال پيش

دوست خوبم بلاگ تصاویر جذاب و دیدنی منتخب سال 92

زدم خوشحال میشم وقت بگذارید تشریف بیاورید ببینید

نظر یادتون نره متشکرم از