متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - alireza_61

alireza_61
روزگاری که بی تو سپری شد
837
  • جنسیت : مرد
  • سن : 41
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : 1.90
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : سبز
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : هرروز میکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : تنها / هرگز نمیخوام ازدواج کنم
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : خوب
  • شغل : memar
  • وضعیت کار : تمام وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : چپ و اصلاح طلب
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : 206
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : کوبیده
  • ورزش مورد علاقه : فوتبال-تنیس-گلف-شنا
  • تیم مورد علاقه : استقلال-اینتر میلان-چلسی-رئال
  • خواننده مورد علاقه : ابی-سیاوش-داریوش-فرامرز-شهره
  • فیلم مورد علاقه : پدرخوانده
  • بازیگر مورد علاقه : ال پاچینو جون
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : انتخاب كنيد
  • فریاد من : روزگاری که بی تو سپری شد
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : بهمن
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

امان ز چشمهای تو

که ساغر دل مرا پر از شراب ميکند

و نور شانه های تو

شب مرا پر از صفای ماهتاب ميکند

سخن بگو سخن بگو!

مرا چه مست ميکند لبان تو

بدختر لبان خود مگر شراب داده ای؟

می است يا لبست اين؟

ز مستی لبت بمن صفای خواب داده ای

چه مست ميکنی مرا؟

دلم ز تاب ميرود

شراب بوسه های تو -

بزير پوستهای من -

چه با شتاب ميدود

10 سال پيش

یه کشف جدید:



شما میتوانید با زدن راهنما سرعت ماشین کناریتون را تا چندین برابر افزایش دهید!


10 سال پيش

`•.¸ )
¸.•)´
(.•´
*´¨)
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
.;"(¸.•´ (¸.•` (`'•.¸(`'•.¸ ¸.•'´) ¸.•'´)

رفاقت گاهی اشکه گاهی خونه

رفاقت گاهی از جنس جنونه

یه وقتایی تموم ِ دین و دنیا

برای آدمای بی نشونه



همون بی ادعاهایی که گاهی

نمی دونی چقدر عاشق تر از مان

همونایی که حتی از خدا هم

به این آسونیا چیزی نمیخوان



اگه عشقی نبود فقط رفاقت

می تونست عشقو تو دنیا بیاره

نمیشه دل به عشق ِ اون کسی داد

که میتونه رفیقو جا بذاره



رفاقت مثله خاک سرزمینه

واسه قربونی عشق ِ تو و من

میشه دریا شدن مشکل نباشه

به شرط ِ ساده ی از خود گذشتن

`•.¸ )
¸.•)´
(.•´
*´¨)
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
.;"(¸.•´ (¸.•` (`'•.¸(`'•.¸ ¸.•'´) ¸.•'´)

رفیق روزی اگر نبودم،

تنها آرزوی ساده ام این است;

زیرلب بگویى:

“یادش بخیر”

`•.¸ )
¸.•)´
(.•´
*´¨)
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
.;"(¸.•´ (¸.•` (`'•.¸(`'•.¸ ¸.•'´) ¸.•'´)

کَس نمیداند در این بحر عمیق

سنگ ریزه قیمت دارد یا عقیق

من همین دانم که در این روزگار

هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق

`•.¸ )
¸.•)´
(.•´
*´¨)
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
.;"(¸.•´ (¸.•` (`'•.¸(`'•.¸ ¸.•'´) ¸.•'´)


دوستان من،مثل گندمند!

یعنی یک دنیابرکت ونعمت، نبودن شان،قحطی وگرسنگی است

ومن چه خوشبختم که خوشه های طلائی گندم دراطرافم موج میزند

مهربانى تان راقدر میدانم وآنرا در سیلوی جان نگهداری خواهم کرد . . .

`•.¸ )
¸.•)´
(.•´
*´¨)
¸.•´¸.•*´¨) ¸.•*¨)
.;"(¸.•´ (¸.•` (`'•.¸(`'•.¸ ¸.•'´) ¸.•'´)
«`'•.¸.این پیام جهت حاضری در دفتر رفاقت بود که بدانی به یادتم
¤.¸.•'´»
.:"(¸.•´ (¸.•` (¸.•'´(¸.•'´ `'•.¸)`' •.¸)
`'•.¸`'•.¸) ¸.•´
( `•.¸
`•.¸ )
¸.•)´
(.•´
`•.¸
`•.¸ )
¸.•)´
(.•´
________________________________█████_____█████
______________________________███____██_██_____███
_____________________________██________██__________██
____________________________██__________█____________██
________██████____________██________________________██
_____███████████________██________________________██
____█████████████_______██_______________________██
___███████████████______██______________________██
___████████████████______██___________________██
___████████████████_______██_________________██
____███████████████_______███_______________██
_______███████████_______██__██___________██
___________███████______████___██_______██
____██████__██████████████_____██_____██
__██████████████████████________██__██
_████████████████████_____________████
██_█████_████████████_______________█
█__█_██__████████████
_____█__████████████
_______█████████████
_______██████████████
_______███████████████
________███████████████
_______███████__████████
______███████_____███████
____█████████________██████

10 سال پيش

خسته و در به در شهر غمم

شبم از هر چی شبه سياهتره

زندگی زندون سرد کينه هاست

رو دلم زخم هزارتا خنجره

چی ميشد اون دستای کوچيک و گرم

رو سرم دست نوازش ميکشيد

بستر تنهايی و سرد منو

بوسه گرمی به آتش ميکشيد

چی ميشد تو خونه کوچيک من

غنچه های گل غم وا نميشد

چی ميشد هيچ کسی تنهام نميذاشت

جز خدا هيچ کسی تنها نميشد

من هنوز در به در شهر غمم

شبم از هر چی شبه سياهتره

زندگی زندون سرد کينه هاست

رو دلم زخم هزارتا خنجره

من هنوز در به در شهر غمم ...

10 سال پيش

.¨`•-☆•--( “)(“ )-•-☆
_______________,*-:¦
___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦
_0♥0000♥___♥0000♥0,*-:¦
0♥0000000♥000000♥0,*-:¦
0♥00000000000000♥0,*-:¦
_0♥000000000000♥0,*-:¦
___0♥00000000♥0,*-:¦
_____0♥000♥0,*-:¦
_______0♥0,*-:¦
_____0,*-:¦
____*-:¦_____0♥0♥____♥0♥0
__*-:¦____0♥0000♥___♥000♥0
_*-:¦____0♥0000000♥000000♥0
_*-:¦____0♥00000000000000♥0
__*-:¦____0♥000000000000♥0
____*-:¦____0♥00000000♥0
______*-:¦_____0♥000♥0
_________*-:¦____0♥0
______________,*-:¦
........¸,.•´¨`•.( -.- ).•´¨`•.,¸
........¸,.•´¨`•.( -.- ).•´¨`•.,¸
........¨`•-☆•--( “)(“ )-•-☆........¨`•-☆•--( “)(“ )-•-☆
_______________,*-:¦
___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦
_0♥0000♥___♥0000♥0,*-:¦
0♥0000000♥000000♥0,*-:¦
0♥00000000000000♥0,*-:¦
_0♥000000000000♥0,*-:¦
___0♥00000000♥0,*-:¦
_____0♥000♥0,*-:¦
_______0♥0,*-:¦
_____0,*-:¦
____*-:¦_____0♥0♥____♥0♥0
__*-:¦____0♥0000♥___♥000♥0
_*-:¦____0♥0000000♥000000♥0
_*-:¦____0♥00000000000000♥0
__*-:¦____0♥000000000000♥0
____*-:¦____0♥00000000♥0
______*-:¦_____0♥000♥0
_________*-:¦____0♥0
______________,*-:¦
........¸,.•´¨`•.( -.- ).•´¨`•.,¸

خوش حال میشم بلاگ جدیدموبخونیـــــــــــــــــــــن ممنون..

10 سال پيش

بخش دوم :

داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟!

کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه.

کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند.

علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت.

حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه

همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره.

روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟!

روزی که دلامون لرزید، یادته؟!

روزای خوب عاشقیمون، یادته؟!

نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه

یادمه چطور بزرگترهامون

همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند.

یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری.

یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات

قشنگتر می شه!

می گفتی که من بخندم.

علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم.

هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته

ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام.

روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش

خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت

ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات.

دارم به قولم عمل می کنم.

هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ.

پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم.

نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه.

همین جا تمومش می کنم.

واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام.

وای علی کاش بودی می دیدی

رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان!

عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم.

دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت.

دستم می لرزه.

طرح چشمات پیشه رومه.

دستمو بگیر. منم باهات میام ….

پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و

گریه می کنه.

سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش

شده که

توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه،

چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود.

نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد

نگاهی که خیلی حرفها توش بود.

هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند

سکوتی که فریاد دردهاشون بود.

پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم

اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود.

حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده.

حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از

یه داماد نگون بخت!

مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا

نمی کنند…