متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - aliangoty

aliangoty
980
  • جنسیت : مرد
  • سن : 23
  • کشور : ایران
  • استان : آذربایجان شرقی
  • شهر : میانه
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : نمیکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : تعامل با همه ی افراد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : دیگر..
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : دیپلم
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : تیر
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 117557_headefns9xuv5qats3av7qxazr1bobrj9uyd2.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

6 سال پيش

اجازه ندهید ذهنتان به بهانه ناراحتی و مشکل فعلی تان از شما یک مظلوم و قربانی بسازد احساس تاسف برای خودوبازگویی ماجراها برای دیگران،شما را درچرخه تکرار اسیر نگاه می دارد

6 سال پيش

دلم حیاط خانه ی پدر بزرگ را می خواهد...
عصر یک روز بهاری که باغچه ها را آب داده باشند و خنکای آن همراه با عطر موزاییک های خیس روحمان را سرمست کند.
فرشی بیاندازیم توی حیاط
و سفره ی افطاری پهن کنیم،
گُل های شمعدانی دور تا دور حوض
و بوی خوش آش رشته و نان تازه و خاک و آب و زندگی...
بچه های خانواده که به دنبال هم می دوند ، فریاد شادیشان در کل حیاط بپیچد، طنین خنده خانواده را بشنویم و دلگرم باشیم که این حوالی مردم هنوز هم لبخند می زنند و در کنار هم خوشند!
پدربزرگ از راه برسد با هندوانه هایی در دست و آنها را درون حوض آب قل بدهد و بچه ها را بیشتر به ذوق بیاورد،
و ما بدون ژست های روشنفکرانه سر سفره، کنار هم بنشینیم و منتظر شنیدن صدای اذان مغرب باشیم.
دلم آن روزهایی را می خواهد که وقتی کنار هم می نشستیم در بند گوشی های همراهمان نبودیم، یکدل بودیم و مهربانی کردن را خوب بلد بودیم...
هنوز هم فرصت هست!
تا ما زنده ایم و زندگی می کنیم برای پهن کردن سُفره ی مهربانی دیر نیست...
نزدیک افطاره!
اگر کنار هم نیستیم، به یاد دورهمی های خوش گذشته ، حداقل برای یکدیگر دعا کنیم و آرزوهای خوب...
نماز و روزه هاتون قبول...

6 سال پيش

سلام دوست عزیز
در صورت تمایل تایید فرمایید

http://www.hamkhone.ir/member/119530/blog/view/274919

پیشاپیش از حضورتون قدردانی میکنم

سپاس

6 سال پيش

پروردگارا
در این شب
دفتر دل دوستانم را به تو میسپارم
با دستان مهربانت قلمی بردار
خط بزن غمهایشان
و دلی رسم کن برایشان به بزرگی دریا
الهی عاقبت بخیرشان کن
الهی به هیچ کس جز خودت محتاجشان نکن
الهی همیشه خنده بر لبانشان جاری باشه

اخر هفته خوبی رو در کنار عزیزانتون داشته باشید
شبتون پر از آرامش خدایی....
هر چی آرزوی خوبه مال تو

6 سال پيش

چه متن قشنگیه !

قوی کسی است که,
نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،
و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!
هر گاه زندگی را جهنم دیدی,
سعی کن پخته از آن بیرون آیی...
سوختن را همه بلدند!!
زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!
با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد...
یکی رفت و،
یکی موند و،
یکی از غصه هاش خوندو
یکی برد و،
یکی باخت و،
یکی با قسمتش ساختو
یکی رنجید،

""یکی بخشید""

یکی از آبروش ترسید
یکی بد شد،
یکی رد شد،
یکی پابند مقصد شد
تو اما باش،
"""خدا اینجاست...!!
با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم،
فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد،
و با خود تکرار می کنم که یادم باشد،
هر آن ممکن است شبی فرا رسد،
و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد،
پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "،
و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم :
خوشحالم که هستید....

6 سال پيش

اگر کسی را نداشتی که به او فکر کنی به اسمان بیندیش زیرا درآن کسی هست که به تو می اندیشد