متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - Sepideh66

  • جنسیت : زن
  • سن : 33
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : طلایی
  • رنگ چشم : سبز
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : فنی و حرفه ای
  • درآمد : متوسط
  • شغل : کارمند
  • وضعیت کار : تمام وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : شهریور
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

7 سال پيش

⁣چنتا رفیق داری؟
-خیلی. تا دلت بخاد
+تا حالا پشتت بودن؟
-آره. وقتی سلفی میگیرم

داش غیرت.....................

7 سال پيش

زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم

چونک من از دست شدم در ره من شیشه منه

زانک دلم هر نفسی دنگ خیال تو بود

تلخ کنی تلخ شوم لطف کنی لطف شوم

#مولانا


7 سال پيش

گر تو آزاد نباشی، همه دنیا قفس است...!

تا پر و بال تو و راه تماشا بسته ست،

هر کجا هست، زمین تا به ثریا قفس است...!

تا که نادان به جهان حکمروایی دارد،

همه جا در نظر مردم دانا قفس است...!

"فریدون مشیری"


7 سال پيش

در فرو بسته ترین دشواری

در گرانبارترین نومیدی،

بارها بر سر خود بانگ زدم:

"هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!"

بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کار

کوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار!

وَه چه نیروی شگفت انگیزیست

دستهایی که به هم پیوسته ست...!

"فریدون مشیری"

7 سال پيش

من به صدای پای رفتن ها عادت دارم!
فقط مجبور میشوم
دوباره به زندگی برگردم
و شکسته هایم را در گلدان کوچکی به گِل بگیرم!

7 سال پيش

ﮔﻠﻪ ﻫﺎﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭ!
ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺭﺍ ﺑﺲ ﻛﻦ!
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﮔﻮﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻫﻲ ﺷِﻜﻮﻩ ﻛﻨﻲ !
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﭼﺸﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﺍﺧﻢ ﺩﻟﺘﻨﮓِ ﺗﻮ ﺭﺍ...
ﻓﺮﺻﺘﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺻﺮﻑ ﮔﻠﻪ ﻭﻧﺎﻟﻪ ﺷﻮﺩ !
ﺗﺎﺑﺠﻨﺒﻴﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺳﺖ، ﺗﻤﺎﻡ !!
ﻣﻬﺮﺩﻳﺪﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﻫﻢ ﺯﺩﻥ ﭼﺸﻢ ﮔﺬﺷﺖ....
ﻳﺎ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎﻝ ﺟﺪﻳﺪ !!
ﺑﺎﺯﻛﻢ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﻋﻴﺪ !!
ﺍﻳﻦ ﺷﺘﺎﺏ ﻋﻤﺮﺍﺳﺖ ...
ﻣﻦ ﻭﺗﻮ ﺑﺎﻭﺭﻣﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻧﻴﺴﺖ !!
***ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻛﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺲ
ﺍﺳﺖ ؛
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﻢ ﺍﺳﺖ ؛
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﺍﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻏﻢ ﺍﺳﺖ ؛
ﭼﻪ ﺑﻪ ﻛﺎﻡ ﻭ
ﭼﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻭ
ﭼﻪ ﺑﻪ ﺩﺍﻡ.
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻌﺮﻛﻪ ﻫﻤﺖ ﻣﺎﺳﺖ.....ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻴﮕﺬﺭﺩ...
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﻔﺎﻳﺖ ﺑﻜﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﻔﺎﻳﺖ ﺑﻜﻨﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺭﻫﺎﻳﺖ ﺑﻜﻨﺪ؛
ﭼﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻥ
ﻭ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ
ﻭ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ...
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺻﺤﻨﻪ ﺑﻲ ﺗﺎﺑﻲ ﻣﺎﺳﺖ.......ﺯﻧﺪگی ﻣﻴﮕﺬﺭﺩ...
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺭﺍﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻼﻣﺖ ﺑﺪﻫﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺳﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺪﻫﺪ؛
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﻧﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺟﻬﺎﻧﺖ ﺑﺪﻫﺪ؛
ﭼﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺯ
ﻭ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺳﺎﺯ
ﻭ ﭼﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﺯ...
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻴﺪﺍﺭﯼ ﻣﺎﺳﺖ...
پاسخ با نقل قول