متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - Maziar66

Maziar66
755
  • جنسیت : مرد
  • سن : 41
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : کرج
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : تفریحی میکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : خوب
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : تمام وقت
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : یه چی دارم دیگه
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : سرخوش
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : شهریور
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

سلام دوستان عزیز
بدلایل شخصی دارم این سایت رو ترک می کنم .سایت خوبی بود . بهرحال همصحبتی با شما دوستان هرچند کوتاه برای من غنیمت بود .
اگر کسی چیزی بدل داره از من اگر خوب بود نگهداره و اگر بد بود ببخشه ..
براتون آرزوی آرامش میکنم
آرامش یعنی خوشبختی .
خدانگهدار
بقول خیام:
خوش باش و دمی به شادمانی گذرا .

10 سال پيش

در سراپرده تيرگيها دل به امواج شب مي سپارم
مي نويسم براي تو اي خوب هر چه فرياد در سينه دارم

اي مسافر مرا مي شناسي من نهالي ز بستان عشقم
يادگار سپيدار و سروم قطعه شعري ز ديوان عشقم

از تنم شعر غم مي تراود با نفسهاي من بوي خاك است
روزگاريست كه اين روح سرمست عاشق يك پرستوي پاك است

آن پرستوي زيبا كه يك شب با سلامي مرا زيرو رو كرد
آمدو لانه گرم خود را در دل سرد من جستجو كرد

مهرباني كه يك لحظه يادم خواب آرام او را به هم زد
دستهايش همان لحظه با عشق نامه ي هستيم را رقم زد

آن پرستو تويي اي مسافر باور مومن لحظه هايم
اي كه در قلب پاييز مسموم از بهاران سرودي برايم

عشق من آري از روشنائيست تا بلنداي احساس گلهاست
از شب غربتش مي هراسد روح اين عشق از جنس ميناست

مي تواني به عشقم بخندي مي تواني بگوئي فريب است
ميتواني نفهمي غمم را بي تفاوت بگوئي عجيب است

آه اگر چيني تو در اين بغض بشكند از هجوم غرورت
آه اگر چشمهايم سرانجام ره نيابد به دنياي نورت

زخمي از تيغ نا باوري ها با تمناي خود مي ستيزم
زير پا مي گذارم دلم را از تو و عشق تو مي گريزم

ميگريزم كه چون اشك ماهي گم شوم در هياهوي دريا
ميگريزم كه همچون شبي سرد دل ببازم در آغوش فردا

هجرت تلخ و بي رحمم آن روز قلب سخت تورا مي فشارد
پرسشي گريه آلود و شبرنگ در سكوتت قدم مي گذارد

اي پرستوي پاك اي مسافر از چه نامم ز خاطر زدودي
خوب من زير باران وحشت لانه ات را چرا گم نمودي

زير لب شرمگين ميخروشي كاش مي ديدمش بار ديگر
اشك مي ريزي آهسته افسوس نيست امكان ديدار ديگر

10 سال پيش

بعضی وقتهــآ..

از شدت دلتنگیــــ ،

گریهــ کهــــ هیچ...!!!

دلــ♥ــَت می خــوآهــَد ؛

هــآی هــــآی بمیــــری...!

**
»»+♥+

**************************
کی می تونه جای تو رو بگیره ..

http://www.hamkhone.ir/member/6095/blog/view/68718/

**************************

10 سال پيش

سیگار امروز هم به علامت همدری با من خیال خاموش شدن ندارد …

همچنان میسوزد ..!

10 سال پيش

اگر جلو تکرار اشتباهاتتان را نگیرید

مطمئن باشید آنها جلو موفقیت های شما را خواهند گرفت

10 سال پيش

این بود همان روزهایی که به خاطر آمدنش ،

به شکم مادرم لگد میزدم ،

ارزشش را نداشت ،

ببخش مادر