متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - Fatemehh

  • جنسیت : زن
  • سن : 27
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : انتخاب كنيد
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

سلام دوست میشی

10 سال پيش

تازگیا مد شده میگن عشقت رو ول کن بره...

اگه برگشت مال خودته..!

اگه برنگشت از قبل مال تو نبوده..!

خو لامصب مگه کفتر بازیه..!

والااااا

10 سال پيش

ما نه آنیم که در بازی تکراری چرخ و فلک / هرکه از دیده مان رفت زخاطر ببریم !

یا که چون فصل خزان آمد و گل رفت بخواب/ دل بعشق دگری داده ز آنجا ببریم

وسعت دیده ی ما خاک قدمهای تو بود / خاک پای قدمت را به دو دنیا ندهیم . . .

10 سال پيش

آنقدر پیش این و آن از خوبی های نداشته اش گفتم که...

وقتی سراغش را میگیرند،شرم دارم بگویم تنهایم گذاشت...

10 سال پيش

بعضی ها...

این روزا انقدر قشنگ زیر ابی میرن که دوست دارم بهشون بگم

به کسی نمیگم اما بیا بالا نفس بکش

خفه نشی!!!!!!!!!

10 سال پيش

اعدامـــی لــحظه ای مـــکث کــرد و بـــوسه ای بر طنــاب دار زد

دادســتان گفت:

صـــبر کنید آقــای زنــــدانــی این چــــه کـــاریست ...؟!؟!؟؟

زنــدانی خـــنده ای کــرد و گفت :

بیچـــاره طـــناب ...

نــمیزاره زمـــین بیفتم

ولی آدم ها !!!!!

بدجـــور زمــینــم زدن ...!