انــِْـِْـِْـِْـِْــʘ͜͡ʘـــِْـِْـِْـْـسان زمــِْـِْـِْـِْـِْــʘ͜͡ʘـــِْـِْـِْـْـانی تنــِْـِْـِْـِْـِْــʘ͜͡ʘـــِْـِْـِْـْـهاست
ڪــِْـِْـِْـِْـِْــʘ͜͡ʘـــِْـِْـِْـْـہ فرامــِْـِْـِْـِْـِْــʘ͜͡ʘـــِْـِْـِْـْـوش می ڪــِْـِْـِْـِْـِْــʘ͜͡ʘـــِْـِْـِْـْـند
خــِْـِْـِْـِْـِْــʘ͜͡ʘـــِْـِْـِْـْـدا با اوســِْـِْـِْـِْـِْــʘ͜͡ʘـــِْـِْـِْـْـت...
+5
- جنسیت : زن
- سن : 34
- کشور : ایران
- استان : خراسان شمالی
- شهر : بجنورد
- فرم بدن : انتخاب كنيد
- اندازه قد : 1.70
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : قهوه ای
- تیپ لباس : اسپرت
- سيگار : نمیکشم
- وضعیت زندگی : با خانواده
- اجتماع : تعامل با همه ی افراد
- زبان : English
- برنامه مورد علاقه : دیگر..
- وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
- وضعیت بچه : انتخاب كنيد
- وضعیت سواد : انتخاب كنيد
- نوع رشته : انتخاب كنيد
- درآمد : انتخاب كنيد
- شغل : انتخاب كنيد
- وضعیت کار : انتخاب كنيد
- دین : انتخاب كنيد
- مذهب : انتخاب كنيد
- دید سیاسی : انتخاب كنيد
- خدمت : انتخاب كنيد
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من : انتخاب كنيد
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
- حالت من : انتخاب نشده
- فریاد من : انسانیت،انسانیت،انسانیت
- اپراتور : انتخاب نشده
- نماد ماه تولد : آذر
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : 127639_headrpm8avogbavyhpr7zq3cykah26v22gyhx.jpg
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
هر وقت تصمیم میگیری که خوب باشی؛
هر چی نامرده سر راهت سبز میشه
اما همین که تصمیم بگیری تو هم نامرد بشی؛
سر و کله یه آدم خوب پیدا میشه
ولی حالا تو دیگه اون آدم سابق نیستی؛ هستی؟
میدونی؟
من هم یک زمانی خوب بودم
حالا دیگه خیلی وقته که خستهام...
???? گلادیاتور
تا به حال با کسی همسفر شدهاید، صبحانه بخورد بپرسد ناهار چه بخوریم، ناهار بخورد بپرسد شام چه بخوریم؟ شام هم بخورد و نگران صبحانه فردا باشد؟
چند وقت پیش سفری پیش آمد، با یک گروه همسفر شدم، یک خانمی توی گروه بود نیقلیان، مثل مداد. خوب هم میخورد، اما مدام نگران وعده بعدی بود.
سالها پیش، یک دوستی داشتم هر روز صبح، نگران زنگ میزد که فلانی، اگر فلانی نباشد من میمیرم، شوهرش را میگفت. من هر روز دلداریاش میدادم که نگران نباش، نمیمیری. یک روز به شوخی گفتم همان بهتر که او نباشد و تو بمیری، که اگر او باشد هم تو، با این ترسهایت میمیری.
امروز مثنوی معنوی را که ورق میزدم یادشان افتادم، هم آن همسفرم، هم آن دوست قدیمی.
مثنوی یک قصهای دارد حکایت یک گاو است که از صبح تا شب، توی یک جزیره سبزِ خوش آب و علف مشغول چراست. خوب میچرد، خوب میخورد، چاق و فربه میشود، بعد شب تا صبح از نگرانی اینکه فردا چه بخورد، هرچه به تناش گوشت شده بود، آب میشود.
حکایت آن گاو، حکایت دل نگرانیهای بیخود ما آدمهاست. حکایت همان ترسهایی، که هیچوقت اتفاق نمیافتد، فقط لحظههایمان را هدر میدهد. یک روز چشم باز میکنی، به خودت میآیی، میبینی عمری در ترس گذشته و تو لذتی از روزهایت نبردی.
معتاد شدهایم، عادت کردهایم هر روز یک دلمشغولی پیدا کنیم. یک روز غصه گذشته رهایمان نمیکند، یک روز دلواپسی فردا.
مدتی است فکرم مشغول این تک بیت «باید پارو نزد وا داد» شده است.
خوب است گاهی، دلمان را به دریا بزنیم، توکل کنیم و امیدوار باشیم موج بعدی که میآید ما را به جاهای خوب خوب میرساند. باور کنید همان فکرش هم خوب است، شما را به جاهای خوب خوب میرساند.
#مریم_سمیع_زادگان
زیرا قلب توهمان جایست که گنجه ات در آن نهفته است . .
به ندای قلبت گوش نسپار
قلبت همه چیز را نمیداند
زیرا قلبت آنچه دوست دارد را درست میپندارد
غافل از اینکه وهمی بیش نیست
و زندگی درنده تر و نامهربانتر از نگاهِ قلبِ کوچکِ توست...
نازنینم
چشمانت را بازتر کن
و به ندای قلب مهربانت گوش نده
به ندای قلبت گوش بسپار ، قلبت همه چیز را می داند
زیرا قلب توهمان جایست که گنجه ات در آن نهفته است . .