اي تنها دلیل رد کردن هر دلیل و اي تنها بهانه ي آوردن هر بهانه
عاشقت هستم و خواهم ماند ... برای من بمان و بدان که تو تنها بهانه برای بودنی
مهتابم، مهربانم تولدت مبارک
- جنسیت : مرد
- سن : 39
- کشور : ایران
- استان : البرز
- شهر : کرج
- فرم بدن : هیکل زیبا
- اندازه قد : 1.80
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : قهوه ای
- تیپ لباس : رسمی
- سيگار : بدم میاد
- وضعیت زندگی : با خانواده
- اجتماع : صاحب نظر
- زبان : فارسی
- برنامه مورد علاقه : اخبار
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : کارشناسی
- نوع رشته : فنی و حرفه ای
- درآمد : خوب
- شغل : Engineer
- وضعیت کار : تمام وقت
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : معاف
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من :
سر بر شانه خدا بگذار …
تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت!
به رقص درآیی …
قصه عشق، انسان بودن ماست
اگر کسی احساست را نفهمید، مهم نیست
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
"فهمیدن" کار هر آدمی نیست … - علایق من : مشهداً رضا، آرامش
- ماشین من : دارم
- آدرس وبلاگ : ندارم
- غذای مورد علاقه : همه غذاهای مادر عزیزم
- ورزش مورد علاقه : تنیس، شنا، فوتبال
- تیم مورد علاقه : رئال ماردید، لیورپول
- خواننده مورد علاقه : آدِل، سلن دیون
- فیلم مورد علاقه : فیلم های که ارزش دیدن دارند و محتوا دارند
- بازیگر مورد علاقه : مهدی هاشمی، شهاب حسینی
- کتاب مورد علاقه : صحیفه سجادیه
- حالت من : موفق
- فریاد من : تو نفس می کشی، همان جا که صدای بی بدیل تو نفس می کشد. ندیده به یاد می آورم تو را، ای جاودانه صدای بی تکرار....
- اپراتور : همراه اول
- نماد ماه تولد : فروردین
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : 6126_headn5vj63qroddg1n11u4dsenoktx3gytgao3j.jpg
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
دوست داشتنت در من تمام نمی شود
با هر نفس در من متولد می شوی . . .
جان دلم،
آرام جانم،
ماه ترین ماه جهانم . . .
تولدت مبارک
دلتنگی، یعنی نه می توان تو را در هیچ کس ساخت، نه می توان دید و نه می توان شنید . . .
و در آن لحظاتی که بی تاب و بی قرار توأم . . . و در آن لحظاتی که انگار هر ثانیه اش یک روز است و هر روزش یک سال ...
به یاد می آورم
اولین دیدار را . . .
اولین لمس دستانت را، اولین برخورد انگشتان دستم را با دستانت، که دلم را و وجودم را لرزاند . . .
به یاد می آورم آن چشم انتظاری ها را، آن نشستن ها بر روی نیمکت پارک ( اسمش را که به یاد داری آرام جانم ) برای دیدنت بعد از روزها و ماه ها . . .
به یاد می آورم در آغوش گرفتن هایت را . . .
و به یاد می آروم آن انگشتر با نگین فیروزۀ آبی رنگ را که در انگشتت قرار دادم به نشانه عهدی میان من و تو برای همیشه ... برای تا ابد و یک روز
و بدان که تُو ماهی و من ماهی این بِرکه کاشی ... اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
دوستت دارم ماه همیشه تابانم
دوستت دارم آرام جانم
دوست دارم با صدای آهسته ...
در اوج دلتنگی هایم ...
و در آن لحظاتی که بی تاب و بی قرار توأم . . . و در آن لحظاتی که انگار هر ثانیه اش یک روز است و هر روزش یک سال ...
به یاد می آورم
اولین دیدار را . . .
اولین لمس دستانت را، اولین برخورد انگشتان دستم را با دستانت، که دلم را و وجودم را لرزاند . . .
به یاد می آورم آن چشم انتظاری ها را، آن نشستن ها بر روی نیمکت پارک ( اسمش را که به یاد داری آرام جانم ) برای دیدنت بعد از روزها و ماه ها . . .
به یاد می آورم در آغوش گرفتن هایت را . . .
و به یاد می آروم آن انگشتر با نگین فیروزۀ آبی رنگ را که در انگشتت قرار دادم به نشانه عهدی میان من و تو برای همیشه ... برای تا ابد و یک روز
و بدان که تُو ماهی و من ماهی این بِرکه کاشی ... اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
دوستت دارم ماه همیشه تابانم
دوستت دارم آرام جانم
دوست دارم با صدای آهسته ...