نمی دانم، شاید نخوانی
شاید هم بخوانی
و بی اهمیت از آن گذر کنی
اما من همین که
دوست داشتنت را تکرار می کنم
برایم به معنای زندگی ست

می نویسم برایت دوستت دارم
نمی دانم، شاید نخوانی
شاید هم بخوانی
و بی اهمیت از آن گذر کنی
اما من همین که
دوست داشتنت را تکرار می کنم
برایم به معنای زندگی ست
کوتاه می نویسم ولی تو عمیق بخوانش . . .
کاش بودی . . . کاش دستانت را داشتم و بوسه هایی مثل همیشه بر آنها . . .
کاش بودی ی ی ی . . . و تو عمیق بخوان نوشته ام را . . .
من از میانِ میلیاردها انسان
فقط تو را خواسته ام ...
تویی
که هزار سال هم بگذرد ؛
نه انکار می شوی
نه فراموش !
سپاس ماه تابانم
و مانند 10 سال گذشته هر روزم را با یاد تو آغاز میکنم و به پایان میرسانم ...
و به امید تکرار لحظات قشنگ گذشته . . .
کنار چشمه ای بودیم در خواب / تو بـا جامی ربـودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جـام گـــوارا / تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب . . .
بکمن توی کتاب مردی به نام اوه میگه
هر انسانی بايد بداند كه براى چه چيزی مبارزه میكند،
شايد آنچه كه من برايش میجنگم براى ديگرى بیارزش باشد،
اما من میدانم كه چه میكنم
وصف حال زندگی ماس
پس بزرگوار حرف مفت همیشه هست راهتو برو
.
.
.