متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - Araz61

Araz61
بوسہ ابتکاریست ازطبیعت وقتےاحساس درکلام نمیگنجد!‏
432
  • جنسیت : مرد
  • سن : 41
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : تفریحی میکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : فنی و حرفه ای
  • درآمد : خوب
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : پاره وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : ﺁﺩﻡ ﺧـﺎﺻـﻲ ﻧـﻴـﺴـﺘـﻢ ...
    ﻣـﺨـﺎﻃـﺐ ﺧـﺎﺻـﻲ ﻫـﻢ ﻧـﺪﺍﺭﻡ ...
    ﻓـﻘـﻂ ﺣـﺲ ﺧـﺎﺻـﻲ ﺩﺍﺭﻡ ...
    ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ ...
    ﺧﻮﺩﻩ ﺧﻮﺩﻡ ...
    ... ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﻡ ...
    ﺻﺒﻮﺭﻡ ﻭ ﻋﺠﻮﻝ ...
    ﺳﻨﮕﻴﻦ ...
    ﻣﻐﺮﻭﺭ ...
    ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻛﺴﻲ ﻫﻢ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻧﻤﻴﺪﻡ
  • علایق من : سادگیم را...
    یکرنگیم را...
    به پای حماقتم نگذار...
    انتخاب کرده ام که ساده باشم و دیگران را دور نزنم...
    وگرنه بد بودن و آزار و فریب دیگران آسان ترین کار دنیاست...بلد بودن نمیخواهد...!!!*
    همه چیز که بازیچه نیست... این را پروانه ای میگفت که بالهایش در دست کودکی جا مانده بود!
    ﮐﻢ ﮐﻢ ﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ! ﺑﺎ ﺁﺩﻣﻬﺎ ........ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﻢ ، ﮐﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ... ! ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ... ﺧـــﻮﺏ .... ﮔـــــــﺮﻡ ..... ﻣﻬـــــﺮﺑﺎﻥ ..... ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ... ﺑـــﺪ ..... ﺳــــﺮﺩ ... ﺗﻠـــــــــﺦ ...
  • ماشین من : 206
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : ماکارونی
  • ورزش مورد علاقه : شنا،والیبال،فيتنس
  • تیم مورد علاقه : بارسا
  • خواننده مورد علاقه : چاوشی
  • فیلم مورد علاقه : بر باد رفته
  • بازیگر مورد علاقه : لیلا حاتمی
  • کتاب مورد علاقه : علمی
  • حالت من : بی تفاوت
  • فریاد من : بوسہ ابتکاریست ازطبیعت وقتےاحساس درکلام نمیگنجد!‏
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : اردیبهشت
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

7 سال پيش

حرف‌های ما هنوز ناتمام ....
تا نگاه می‌کنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن‌که با خبر شوی
لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود
آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر می‌شود!

7 سال پيش

از همه ي آدما توقع نداشته باشين حرفتونو بفهمن
خيلياشون حتي حرفيو كه خودشون ميزنن رو هم نميفهمن!

7 سال پيش

.

چقدر سخته دلــت بشڪنہ

چقدر سختہ غرورت بشڪنہ

اما سخترش

اونه ڪہ دلتو ڪسۍ بشڪنہ

ڪہ بہ خاطرش غرورتو شکـستۍ

7 سال پيش

ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم

بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم

گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمی‌دانیم

چون دلارام می‌زند شمشیر
سر ببازیم و رخ نگردانیم

دوستان در هوای صحبت یار
زر فشانند و ما سر افشانیم

هر گلی نو که در جهان آید
ما به عشقش هزاردستانیم

تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشاکنان بستانیم

تو به سیمای شخص می‌نگری
ما در آثار صنع حیرانیم

هر چه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم

سعدیا بی وجود صحبت یار
همه عالم به هیچ نستانیم...