متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - Anahel

Anahel
1123
  • جنسیت : زن
  • سن : 39
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : انتخاب كنيد
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

8 سال پيش

آدمها گاهی دوست داشتنشون رو ابراز میکنن و گاهی انکار.

خیلی وقتها میخوای خودتو قانع کنی که من کسی رو دوست ندارم ولی نمیشه چون حقیقت نداره و دلت یه جایی گیره .

میخوای ازش دل بکنی اما دست خودت نیست ، حتی گاهی مدت ها محبتش رو ازتو دریغ کرده اما چنان در عمق وجودت رخنه کرده که فراموشی لحظه های باهم بودن ممکن نیست .

سالهای زیادی از عمرمون رو تنها میمونیم در حالی که در تمام این مدت کسی بوده که صادقانه دوستش داشتیم و حضورش میتونسته مسیر زندگیمون رو عوض کنه و انگیزه ای برای حرکت در مسیر زندگی باشه .

اما سالها میگذره و میگذره ، تنها میمونیم و سهم ما از عشقمون میشه یه دستنوشته و یک هدیه که بیشتر از دنیا برامون ارزش داره .

گاهی غرور ، گاهی اجبار و حتی گاهی تردید نمیذارن هیچوقت عشق رو حس کنیم و مجبوریم تا آخر عمر به خودمون بگیم اگه کنارم بود چنین میشد و چنان میشد و نمیدونم چرا عادتمون شده از یاد ببریم که " زود ، دیر میشود ."

تقدیم به او که میداند دوستش دارم

8 سال پيش

به من تكيه كن ! من تمام هستی ام را دامنی می كنم تا تو سرت را بر آن بنهی ! تمام روحم را آغوشی مي سازم تا تو درآن از هراس بياسائی ! تمام نيروئی را كه در دوست داشتن دارم دستی می كنم تا چهره و گيسويت را نوازش كند ! تمام بودن خود را زانوئی ميكنم تا بر آن به خواب روی ! خود را , تمام خود را به تو می سپارم تا هر چه بخواهی از آن بياشامی , از آن برگيری , هر چه بخواهی از آن بسازی , هر گونه بخواهی باشم ! از اين لحظه مرا داشته باش!