متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - 33morteza

33morteza
جهانی که زندگی در آن زیباست
215
  • جنسیت : مرد
  • سن : 36
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : تنها / هرگز نمیخوام ازدواج کنم
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی ارشد
  • نوع رشته : علوم تجربی
  • درآمد : خوب
  • شغل : رادیولوژیست
  • وضعیت کار : تمام وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : معاف
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : انسانی هستم کاملا اجتماعی -شوخ طبع_و در کار جدی.و همچنین انسانی هستم اهل هدیه دادن .وخیلی خیلی منطقی..
  • علایق من : فوتبال{طرفدار بارسلون و همچنین تراختور}-فیلم های اکشن و تاریخی {البته خارجی}-اهل مسافرت و صفا سیتی رفتن-آشپزیم حرف نداره بخاطر همین آشپزی هر کسی رو نمی پسندم
  • ماشین من : ریو
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : کباب
  • ورزش مورد علاقه : فوتبال
  • تیم مورد علاقه : بارسلون و تراختور
  • خواننده مورد علاقه : ابی-احسان خ امیری-م یگانه- امید-شادمهر-مارک آنتونی
  • فیلم مورد علاقه : فرار از زندان-خشن وسریع- تروی-هابیت-
  • بازیگر مورد علاقه : ایرانی{پرویز پرستویی}- خارجی برد پیت
  • کتاب مورد علاقه : قلعه حیوانات
  • حالت من : خوشحال
  • فریاد من : جهانی که زندگی در آن زیباست
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : تیر
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 35345_head4apmfqsqj717sp2975jugud553b3rz2k1.jpeg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

رزو کــــــــــــردی که روزی عاشقت عاقل شود چــــارده شب صرف شد دیوانگی کامل شود

ماه می خواهد به رویت گـــــاه تشبیهش کنند گـــــاه می‌خواهد به سوی ابرویت مایل شود

کفر می گویم ولی جا داشت با چشمـــــان تو آیه‌ی تغییــــــــــــــــــــر قبله ناگهان نازل شود

لکه خونی در حصــــــــار سینه گاهی می تپید عشق تو نگذاشت این بیچاره روزی دل شود

قلـعه‌ای از ماسه بود این‌دل که آبش برده است سرنوشتش بود پابند لب ســـــــــــاحل شود

از همان اول اسیر موج و گــــــــــــــــــردابم هنوز کار ما آســـــان نبود اول سپس مشکل شود

حسّ من در های‌و‌هوی شهر می‌دانی چه بود؟ کـــــودکی باشی که در بازار دستت ول شود

کاش در آوازهـــــــــــــــــــای خلوت دلتنگی اش سهم ناچیزی برای شعــــــــــر من قائل شود